تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
نظرات

 امــــــــــروز عصر، همين جوری داشتم قدم ميزدم، ديدم جلوتر يک زن و شوهر پير

کنار هم ميرن! خيلي جالب بود،

من هر چقدر دقت کردم که ببينم کي به کي تکيه داده و برای راه رفتن از اون يکي

کمک ميگيره نفهميدم! توی يه دست عصا و توی اون يکي، دست يار! شايد هم

منظور از به هم تکيه دادن هميني بود که من داشتم ميديدم.

من خيلي به اين موضوع فکر ميکنم که آيا وقتي آدم سنش بالا ميره، بيشتر به مرگ

فکر ميکنه يا نه؟ مثلا" کسي که هشتاد سالش هست آيا هر روز که ميخوابه به اين

فکر ميکنه که شايد اين آخرين روزی باشه که زنده هست؟

راستـــــــــــي اگه يه روزی يه نفر با يه پاکت نامه جلوتون ظاهر بشه و بگه توی اين

نامه تاريخ مرگتون نوشته شده با سال و روز و ساعت و ثانيه اش، چي کار ميکنيد؟

و البته اين رو مطمئن باشيد که همه چيزی که توی اون نامه نوشته شده صحت داره؟

آيا نامه رو باز ميکنيد و از تاريخ مرگتون باخبر ميشيد و يا اينکه ..... شايد اگه من چنين

فرصتي بهم پيش ميامد، پاکت نامه رو ميگرفتم! هر چند حتي اگه فرصت کمي برای

زندگي کردن داشتم، احتمالا آدم ميتونست بهتر برنامه ريزی کنه!

شايد اين سئوال رو بارها از شما کردند که اگه يه هفته يا يه سال ...... از عمرت باقي

بود چي کار ميکردی؟! ميدونم که همه بهترين کارها رو ميخوان بکنن، ميخوان همه رو

ببينن ... ميخوان با همه خوب باشن .. ميخوان فلان کار رو بکنن ..... مگه نه؟!

يعنـــــــــــي واقعا" برای خوب بودن و بهتر زندگي کردن احتياج به تاريخ انقضا داريم؟

 



تعداد بازدید از این مطلب: 414
برچسب‌ها: تاریخ انقضا , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود